نقش بازی و خلاقیت در یادگیری دانش آموزان مقطع دبستان
بازی و نقش آن در یادگیری
مدارسی که از آموزش مبتنی بر خلاقیت استفاده میکنند، بر ترغیب کودکان به یادگیری از طریق بازی متمرکز هستند. بازی و خلاقیت در یادگیری دانش آموزان دبستانی، نقش زیادی را ایفا میکند که در اینجا به بعضی از این موارد اشاره میکنیم:
- به دانش آموزان در مورد کاری که میخواهد انجام میدهند قدرت انتخاب میدهد
- برای کودک سرگرمی و احساس لذت بخشی را ایجاد میکند
- به جای اینکه نقشها و توصیه نامه دیگران را دنبال کند، کودک خود یاد میگرد و به صورت خود به خودی تکامل مییابد.
- با انگیزه ذاتی درمورد آنچه کودک میخواهد انجام دهد هدایت میشود
- یک محیط بدون خطر ایجاد میکند که در آن بچهها میتوانند آزمایش کنند و ایدههای جدید را امتحان کنند.
در بازی، دانش آموزان شرکت کننده فعال هستند. به عنوان مثال، کودکان به جای انفعال در دروس، در کنار هم سن و سالان خود نقشهایی را بر عهده میگیرند و طبق قوانین بازی که ایجاد کردهاند، به کودکان دیگر پاسخ میدهند.
در حالی که به نظر میرسد قوانین در برابر ایده بازی آزاد و داوطلبانه خلاف واقع باشد، اما سیستم قوانین ذهنی در واقع یکی دیگر از ویژگیهای کلیدی این فعالیت است. کودکان ممکن است در چارچوب این قوانین به صراحت نظرات خود را بیان کنند، در فعالیت به صورت فعالانه مشارکتی داشته باشند یا از یک رهبر منتخب پیروی کنند، یا یک درک ذاتی از آنچه در شرایط نامزدی آنها حاکم است، داشته باشند. این مذاکره فعال و لذت بخش از قوانین و نمادها میتواند مزایای از یادگیری را به همراه داشته باشد.
چگونه کودکان از طریق بازی یاد میگیرند؟
ما باید در نظر بگیریم که دانش آموزان دبستانی [به نسبت بزرگسالان] کاملاً متفاوت یاد میگیرند. آنها با مقایسه تجربیات بدنی، با تعامل با دیگران و احساسات و همچنین از طریق تخیل خود یاد میگیرند. بازی همان چیزی است که قسمتهای منطقی و خلاق مغز را به هم نزدیک میکند.
برای دانش آموزان دبستانی، بازی غالباً یک فعالیت کامل بدنی است که به آنها کمک میکند مهارتهایی را که بعداً در زندگی به آنها احتیاج دارند، توسعه دهند. دویدن، رقصیدن، کوهنوردی، غلتیدن این فعالیتها همه باعث رشد عضلات میشوند و به تنظیم مهارتهای حرکتی کمک میکنند. کودکان همچنین هنگام ایجاد دنیای پیچیده و تخیلی غنی با یک سیستم قاعده حاکم بر شرایط بازی، عضلات ذهنی و عاطفی خود را میسازند.
محققان دانشگاه دنور، النا بودرووا، کری ژرموت و دبورا جی لئونگ دریافتند که کودکان به خود میآموزند که قبل از بازی و هنگام انجام آن، احساسات را تنظیم و کنترل میکنند و خود را به فکر وا میدارند. به عنوان مثال، اگر کودکی تظاهر میکند که او یک قطعه یخ است، ممکن است وقتی وارد خانه میشود وانمود کند که ذوب میشود یا اصرار دارد که در آغوش گرمی قرار بگیرد. در هر حالت، آنها در نظر میگیرند که چگونه اقدامات خود را با نحوه رفتار قطعه یخ در یک موقعیت معین ارتباط دهند.
این نقش آفرینی به دانش آموزان دبستانی کمک میکند تا مهارتهای اجتماعی خود را توسعه دهند و به آنها کمک میکند تا در زمان بزرگسالی قادر به رشد در طیف وسیعی از محیطهای شخصی و شغلی باشند.
چرا گنجاندن بازی در کلاس مهم است؟
در یک فضای آکادمیک، بازی همچنین میتواند به کودکان در یادگیری و رشد کمک کند. بازی مبتنی بر معلم ارتباط بسیار نزدیکی با یادگیری مبتنی بر پرسش دارد. مربیان دانش آموزان دبستانی باید در مورد قوانین و روند حاکم بر بازی از کودکان سوال کنند و سپس کودکان را از طریق دانش خود به برقراری ارتباط با جهان گسترده ترغیب کنند.
در کلاس درس باید معلمان یادگیری را در درون ساختار هدایت کنند و این کار بایستی را با نشاط و شادابی، با تمرکز ویژه بر اهدافی که در ذهن وجود دارد انجام گیرد.
وقتی معلمان رویکردی مبتنی بر فعالیت را برای ترکیب موضوعات مختلف در پیش میگیرند، متوجه خواهیم شد که معلمان میتوانند تجربه آموزشی بزرگتری را ایجاد کنند. دانش آموزان مهارتهای تفکر انتقادی را میآموزند، تواناییهای زبانی خود را توسعه میدهند، دامنه دانش خود را گسترش میدهند و آگاهی عاطفی اجتماعی خود را افزایش میدهند همه اینها اتفاق خواهد افتاد بدون اینکه بدانند چه مقدار یاد میگیرند.
نقش معلم در یادگیری از طریق بازی
پرسیدن سوال، حل مسئله، کار مشترک و انجام آزمایشات ساختاری مهارتهای هستند که از طریق بازی کردن دانش آموزان دبستانی در مدرسه به دست میآید. به عنوان مثال، وقتی معلمان کتابی را با صدای بلند میخوانند، دانش آموزان دبستانی را تشویق میکند که هر صفحه را برگردانند و هر کلمه را با انگشتان خود دنبال کنند. آنها همچنین میتوانند دانش آموزان را بر آن داشته باشند تا در مورد محتوا با یکدیگر صحبت کنند و در مورد ارتباطاتی که از زندگی خودشان برمی انگیزد صحبت کنند. معلمان همچنین با پرسیدن سوالاتی مانند “به نظر شما در صفحات بعدی چه اتفاقی میافتد؟ تخیل و حس کنجکاوی بچهها را درگیر میکنند.
همچنین به دانش آموزان فرصتی داده میشود تا داستانها را از طریق بازی دراماتیک اجرا کنند. وقتی به کودکان فرصت بازیگری صحنهها و ابراز وجود میرسد، آنها اعتماد به نفس اجتماعی خود را بهبود میبخشند، توانایی آنها را برای دیدن دیدگاههای دیگران افزایش میدهند و توجه خود را به ادبیات افزایش میدهند.
مثالی از اهمیت نقش بازی در خلاقیت و یادگیری
در بزرگسالی، آلبرت انیشتین واقعهای مهمی در زندگی خود را بازگو میکند که علاقه او به کشف علمی را برانگیخت. او چهار یا پنج ساله بود و با بیماری در بستر و در رختخواب بود که پدرش یک قطب نمای جیبی مغناطیسی به او داد تا با آن بازی کند. او ساعتها به چرخاندن قطب نما پرداخت و تعجب کرد که چگونه سوزن همیشه میدانست که به سمت شمال باشد.
کتاب اینترنت اختراع: از سواد تا برق، از آلبرت انیشتین نقل میکند که چگونه سرگرم شدن با آن قطب نما عشق او به علم را برانگیخت. وی نوشت: “هنوز هم میتوانم به یاد بیاورم که این تجربه تأثیر عمیق و ماندگاری بر من ایجاد کرد. چیزی کاملاً پنهان باید پشت هر چیزی باشد.
به عنوان پدر و مادر، احتمالاً دوست دارید بازی فرزندتان را ببینید. شنیدن ایدههای آنها و یادگیری در مورد دنیای جدیدی که ایجاد میکنند باورنکردنی است. همچنین سرگرم کننده است که میبینیم چقدر میتوانند خلاق باشند، زیرا از تخیل خود برای یادگیری در مورد جهان اطراف استفاده میکنند.
بازی برای دانش آموزان دبستانی بسیار قدرتمندتر از آن است که بسیاری از والدین و معلمان تصور میکنند. در واقع این کلید خلاقیت و یادگیری است. محققان و مربیان در سراسر جهان دریافتند که بازی میتواند به غنی سازی یادگیری و رشد مهارتهای کلیدی مانند تحقیق، بیان، آزمایش و کار گروهی کمک کند.